
رئیس

سلام بچه ها من توی معرفی خودمو معرفی کردم الان اومدم رمانم رو بنویسم بچه ها این اولین رمانم داخل این کانال لطفاً حمایت کنید مرسی اگه حمایت میکنید خوب برید ادامه ی مطلب
سلام بچه ها من توی معرفی خودمو معرفی کردم الان اومدم رمانم رو بنویسم بچه ها این اولین رمانم داخل این کانال لطفاً حمایت کنید مرسی اگه حمایت میکنید خوب برید ادامه ی مطلب
سلام بچه ها من بعد از نسل ها اومدم
سلام بچه ها من هستی هستم واین اولین رمان منه
امیدوارم خوشتون بیاد
سلام من دیانا هستم 15سالمه ودر فرانسه زندگی میکنم مادرم در حادثه ی آتیش سوزی فوت کرده و با پدرم زندگ میکنم
سلا من مایک هستم 15 سالمه و در فرانسه زندگی میکنم
پدرم من و مادرم رو ترک کرده و با دوست دخترش
فرار کرده من و مادرم باهم زندگی میکنیم
دیانا: داشتم میرفتم مدرسه که یکدفعه یک پسر خیلی جذاب رو دیدم و در نگاه اول عاشقش شدم
مایک : رفتم بیرون با مواد غذایی برای ناهار بخرم که یه دفعه یه دوختر خیلی زیبا رو دیدم سری رفتم سمتش و گفتم دوختر به زیبایی شما چرا تنها باید بیاد بیرون
دیانا: ما از شما خیلی خوشم میاد شماره بدم
مایک که از خداش بود گفت
مایک : بده خانوم خوشگله
اینم از این امید وارم خوشتون اومده باشه
تا پارت بعد
بای بای
سلام من نویسنده جدیده این کانالم این معرفیه خودمه
اسمم پانیا هست میتونید پانی صدام کنین
تا رمانم فعلا بای
سلام من مدیر این کانال هستم اسم من هستی هست و قرار با پانی جون کلی رمان های جالب براتون بزاریم تا رمان هایمان
بای بای